چقدر آن نوع عشق و دلباختگی که در مدار صفر درجه کارگردان بین پارسا و سارا یا مثلاً زینتالملوک و سرگرد فتاحی نشان می داد، امکان وقوعی دارد؟ چقدر دوروبرتان از این نوع عاشقی ها را شاهد بودید؟ آیا این نوع عاشقی ها در عالم امکان، وجود دارد یا صرفاً ساخته و پرداخته ذهن کارگردان است و حتی بتوان گفت جزو آمال و آرزوهای بشری است که فقط در فیلم ها خود را نشان می دهد و شیرینی دارد؟
صحبتم سر این نوع عشق و عاشقی های امروزی که به ماه نکشیده فراموش می شود و کسی دیگر جای معشوق را می گیرد، نیست. یا از این نوع عاشقی های اروتیک و جسمانی. منظورم عاشقی های پایدار است. این نوع عاشقی که وقتی فرد، طرف مقابل را دید، بعد از مدت کمی، دل در گرو او ببندد و طرف مقابل هم این عشق را پذیرا باشد. انگار که خدا وقتی داشته این دو را می آفریده، طوری آفریده که قلب هایشان فقط برای هم بتپد، چشم هایشان فقط همدیگر را ببیند، دست هایشان فقط گرمی همدیگر را بخواهد. و این نوع عاشقی نه تنها دوطرفه، که بادوام و مستدام و ابدی است انگار.
دیده اید از این نوع روابط این روزها؟ چقدر؟ یا فقط در فیلم ها شاهدش هستیم؟ (عشق ها؛ نه دوست داشتن عمیق و نه دوست داشتن از سر عادت و محبت)
تو را به جاي همه کساني که نشناخته ام دوست مي دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
براي برفي که آب مي شود دوست مي دارم
تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم
تو را به جاي همه کساني که دوست نداشته ام دوست مي دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست مي دارم
براي اشکي که خشک شد و هيچ وقت نريخت
لبخندي که محو شد و هيچ گاه نشکفت دوست مي دارم
تو را به خاطر خاطره ها دوست مي دارم
براي پشت کردن به آرزوهاي محال
به خاطر نابودي توهم و خيال دوست مي دارم
تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم
تو را به خاطربوي لاله هاي وحشي
به خاطر گونه زرين آفتاب گردان
براي بنفشیِ بنفشه ها دوست مي دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست مي دارم
تو را به جاي همه کساني که نديده ام دوست مي دارم
تورا براي لبخند تلخ لحظه ها
پرواز شيرين خاطره ها دوست مي دارم
تورا به اندازه همه کساني که نخواهم ديد دوست مي دارم
اندازه قطرات باران، اندازه ستاره هاي آسمان دوست مي دارم
تو را به اندازه خودت، اندازه آن قلب پاکت دوست مي دارم
تو را براي دوست داشتن دوست مي دارم
تو را به جاي همه کساني که نمي شناخته ام ... دوست مي دارم
تو را به جاي همه روزگاراني که نمي زيسته ام ... دوست مي دارم
براي خاطر عطر نان گرم و برفي که آب مي شود و براي نخستين گناه
تو را به خاطر دوست داشتن ... دوست مي دارم
تو را به جاي تمام کساني که دوست نمي دارم ... دوست مي دارم