بعد از ماهها از آغاز دوران بازنشستگی از امروز محتوا ونوشته های این صفحه تغییراتی خواهد کرد.
به استناد آمارهای رسمی، در سالهای اخیر همگام با بسیاری از جوامع دیگر، سهم خانوارهای زنسرپرست در کشور رشد چشمگیری داشته است. بر اساس سرشماری سال ۱۳۷۵ سهم این خانوارها از کل خانوارهای کشور حدود 4/8 درصد بوده، در حالی که بر مبنای اطلاعات سرشماریهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ این سهم به بیش از ۱۲ درصد رسیده است. بدیهی است علاوه بر این سهم، شمار این خانوارها نیز در طول زمان افزایش یافته است. از دلایل این موضوع میتوان به افزایش تمایل به تشکیل خانوارهای تکنفره، افزایش نرخ طلاق، عدم ازدواج مجدد زنان بیهمسر بر اثر طلاق یا فوت همسر، اعتیاد و مهاجرت سرپرست خانوارها اشاره کرد.
عواملی چون طلاق، فوت یا اعتیاد همسر، چندهمسری مردان، از کارافتادگی و رها شدن توسط مردان گاهی موجب آسیبپذیر شدن خانوارهای زنسرپرست در جامعه میشوند که لازم است مورد توجه برنامهریزان و سیاستگذاران قرار گیرد.
*حذف تدریجی خانوادههای مرد سرپرست
پس از 10 سال، سرانجام طلسم انتظار برای تصویب لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان در بهارستان شکست و وکلای مردم روند تصویب این لایحه را سرعت بخشیدند. این مقوله گرچه موجی از رضایت، پیروزی و امیدواری را در میان گروهی از فعالان اجتماعی و متولیان امر ایجاد کرد، اما برای گروهی دیگر به دور از تردید و نگرانی نبود چراکه به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، آنچه قانونگذاران را به بررسی و تصویب این لایحه وادار ساخته نه درک مؤثر از شرایط ناخوشایند تأمین حقوق و حمایت از اطفال جامعه که فشار افکارعمومی به دلیل انتشار اخبار مکرر ازحوادث کودک آزاری در ماههای اخیر بوده است.
رئیس هیئت پزشکان بنیاد بینالمللی زنجیره امید از فعالیتهای خیرخواهانه میگوید
محبوبه علیپور: «عمانی» در اکتبر سال ۲۰۱۶ با نارسایی جدی قلبی مادرزادی متولد شد! پزشکان «بیمارستان کودکان بوستامانت» در جامائیکا که در سه روزگی موفق به تشخیص این عارضه شده بودند، برای درمان این نوزاد تلاشهای خود را آغاز کردند. از این رو «عمانی» با بررسیهای تیم تخصصی قلب برای درمان توسط بنیاد «Chain of Hope» به انگلستان اعزام شد و سپس با گذراندن پنج هفته اقامت برای درمان در این کشور، به زادگاهش بازگشت. او این روزها با سلامت، نخستین سالگرد تولدش را پشت سر گذاشته است. «عمانی» یکی از صدها کودکی است که توسط بنیاد نیکوکاری زنجیره امید درمان شده است.
* زنجیره امیدواران برای مداوای قلبهای کوچک
بیش از ۲۰ سال از تشکیل «بنیاد نیکوکاری زنجیره امید» (Chain of Hope) میگذرد. مجموعهای که نخستین بار فعالیت خود را در کشور جامائیکا با شعار «مداوای قلبهای کوچک» آغاز کرد. گرچه مقر این بنیاد در انگلستان قراردارد اما از سال ۲۰۱۵ این مجموعه با گسترش حوزه مأموریت خود، مرکزی را در کشور اردن برای درمان بیماران خردسال پناهنده عراقی، سوری و فلسطینی ایجاد کرده است، به این ترتیب هرسال بیش از ۵۰۰ کودک مبتلا به ناهنجاریهای قلبی و عروقی مادرزادی توسط این نهاد خیریه در کشورهای جنگ زده و فقیر جراحی و درمان میشوند. داوطلبان برای مشارکت در برنامههای انسان دوستانه میتوانند علاوه بر همکاری برای اسکان خانواده بیماران با تأمین نیازهای مادی این گروه، عضوی از مجموعه زنجیره امید باشند؛ البته میزان هزینههای همیاری با تشکل یادشده از ۱۰ پوند آغاز میشود که قراراست برای تسکین دردهای بعد از جراحی این اطفال صرف شود؛ همچنین بیشترین هزینه با پرداخت ۵۰۰ پوند به هزینه سفر این اطفال برای درمان اختصاص پیدا میکند.
* هنوزهم بسیاری از اطفال در جهان امکان مداوا ندارند
طی روزهای گذشته شاهد برگزاری «کنگره بین المللی کاسپین» با موضوع بیماریهای مادرزادی قلب اطفال بودیم که به میزبانی بیمارستان رضوی در مشهد انجام شد. یکی از میهمانان نام آشنای این کنگره پروفسور «شکیل قریشی» رئیس هیئت پزشکان «بنیاد زنجیره امید» (Chain of Hope) بود. این پزشک برجسته پاکستانی در حاشیه کنگره کاسپین و در گفت و گو با «قدس» با اشاره به نحوه خدمت رسانی در این بنیاد، گفت: بیش از ۲۰ سال است که درقالب فعالیتهای خیرخواهانه علاوه بر جراحی اطفال بیمار به آموزش پرستاران و پزشکان متخصص برای درمان کودکان مبتلا به بیماریهای مادرزادی قلبی وعروقی در کشورهای محروم و جنگ زده فعالیت دارم؛ همچنین از این طریق مراکز درمانی خیریهای در مناطق مختلف جهان راه اندازی شده است، چراکه بسیاری از کشورها به لحاظ خدمات پزشکی بویژه در زمینه درمان بیماریهای قلبی اطفال دچار محرومیتهای جدی هستند که میتوان به کشورهای آفریقایی، آمریکای جنوبی و حتی کشورهایی در آسیا همانند اندونزی اشاره کرد.
* از اندونزی و کشمیر تا موزامبیک و اوگاندا
وی که تجربه مأموریتهای خیریه پزشکی متعددی را پس از وقوع حوادثی همانند زلزله کشمیر و اندونزی دارد، اضافه کرد: همچنان خودم برای درمان بیماریهای مربوط به نقص مادرزادی قلب وعروق اطفال به کشورهای مختلف سفر و جراحی کردهام، چنانکه طی دوران ایجاد این بنیاد بیشترین جراحیهای قلب کودکان در کشورهای آفریقایی همانند موزامبیک و اتیوپی انجام شده که محرومترین کشور که بیشترین میزان جراحیها را به خود اختصاص داده کشور اوگانداست؛ از همین رو هر ساله چهار تا پنج بار برای مداوای این اطفال به این کشورهای آفریقایی سفر میکنم؛ همچنین مراکزی در این کشورها ایجاد شده که به طور مستقیم خدمات درمانی را در اختیار بیماران قرارمی دهد.
پروفسور قریشی با تأکید بر تربیت و تعامل با گروههای متعدد پرستاران و پزشکان توسط این بنیاد در سراسر جهان گفت: هنوز هیچ پزشک ایرانی در بنیاد ما فعالیت ندارد، چراکه مقر این مرکز خیریهای در لندن قرار دارد. از این رو متخصصان علاقهمند به خدمات داوطلبانه باید ابتدا عضو این بنیاد شده و از طریق این مرکز به کشورهای محروم سفر کنند.
* ریشه خدمات انساندوستانه
این متخصص جراحی قلب کودکان که در سال ۲۰۰۴ از سوی دولت پاکستان موفق به دریافت جایزه «سیتارا ایمتیاز» از بالاترین جوایز انسان دوستانه این کشور شده، با اشاره به اینکه ریشه خدمات انسان دوستانه، انگیزههای شخصی است و نمیتوان انتظار داشت همه افراد در این زمینهها فعالیت کنند، ادامه داد: با همین انگیزه فردی در حوزه پزشکی این بنیاد، فعالیتم را آغاز کردم، چرا که من متولد پاکستان هستم و برای ادامه تحصیل به انگلستان رفتم؛ سپس توانستم در رشته قلب اطفال تخصص بگیرم. به این ترتیب بعد از بازگشت به پاکستان برای اولین بار مرکز درمانی بیماریهای قلبی کودکان را در کشورم ایجاد کردم که طی فعالیت در همین مرکز به آموزش پزشکان و پرستاران نیز پرداختم.
روزگذشته رسانه ها به نقل ازاحمد میدری، معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون ، کار و امور اجتماعی اعلام کردند: مسائل زنان ایرانی دارای همسر افغانی در وزارت اطلاعات طرح شده است. همچنین لوایحی در این زمینه از دولت مجددا به کمیسیون لوایح بازگشت و آنجا تصویب شد که کارت هویتی به کودکان این زنان و یا سایر اتباع بیگانه که کودکان آنان در ایران متولد شده اند، داده شود. بنابرگفته وی ، کودکان ایرانی حاصل از ازدواج زنان ایرانی باهمسری افغان می توانند شناسنامه و کارت سلامت بگیرند تا بتوانند یارانههای نقدی نیز بگیرند . این مسأله تصویب شده و امید است در دولت نیز تصویب شود و سپس به مجلس شورای اسلامی
می رود.
- ارائه طرحی در بی خبری متولیان امر
درحالی احمد میدری ، معاون رفاه اجتماعی وزارت رفاه درباره طرحی با موضوع صدور شناسنامه وتابعیت اطفال حاصل ازازدواج با مردان خارجی گفته که بسیاری از متولیان امر ازاین مقوله بی اطلاع هستند.
محمد کاظمی ، نائب رئیس کمیسیون حقوقی وقضایی مجلس شورای اسلامی دراین باره به گزارشگرما گفت: درحال حاضر طرحی درخصوص تأیید تابعیت اطفال حاصل از ازدواج با پدرانی که جزو اتباع خارجی هستند درکمیسیون حقوقی وقضایی درحال بررسی است اما از موضوعی که دروزارت کار، تعاون ورفاه اجتماعی مطرح شده اطلاعات روشنی ندارم.
سیف الله ابوترابی ، سخنگوی سازمان ثبت واحوال کشور نیز ضمن بی خبری ازاین موضوع تصریح کرد: ما هم دراخباردیدیم ولی نمی دانم این مقوله چگونه مطرح شده است؟ البته شنیده ایم که قراراست برای فرزندان مادرانی که دارای همسری ازاتباع خارجی هستند کارتی صادرشود ولی درجریان چگونگی اجرای آن نیستیم. همچنین برنامه خاصی برای صدور اوراق هویتی وشناسنامه ای برای چنین اطفالی نداریم وباید این مسأله از سوی مجلس شورای اسلامی تصویب شود.
*اعطای تابعیت ؛ آرزوی بی فرجام
با توجه به اینکه مقوله اعطای تابعیت کودکان حاصل ازدواج با اتباع خارجی سالهاست که دردولتهای متعدد به عنوان موضوعی حساسیت زا شناخته
می شود .آیا اجرای این برنامه منجر به پذیرش تابعیت ایرانی اطفال مزبور خواهدشد؟
مظفر الوندی، دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک با انتقاد از انعکاس شتابزده اینگونه برنامه ها به گزارشگر ماگفت: با وجود موضوعات متعددی که دراین قضیه مطرح شده هنوز نکات دقیقی از این برنامه روشن نشده ومشخص نیست که لایحه مذکور دردولت به تصویب رسیده است یا خیر. همچنین تا زمانی این لایحه در مجلس شورای اسلامی به تصویب نرسد ضمانت اجرایی نخواهد داشت. درواقع طرح وانعکاس مساله صدور شناسنامه برای کودکان حاصل ازازدواج با اتباع خارجی به صورتی که در رسانه ها منتشر شده تنها اقدامی هیجانی است.
وی با اشاره به اهمیت توجه به سرنوشت اینگونه اطفال تأکید کرد: به هر حال مشخص شدن وضعیت اینگونه اطفال بسیار اهمیت دارد والبته تلاشهایی از سوی دولت برای این قضیه دردست اجراست. به هرروی سروسامان دادن به اینگونه افراد مشکوک التابعیت ازجوانب مختلف اجتماعی ، فرهنگی وسیاسی به سود جامعه می باشد.
مونیکا نادی، فعال حقوق کودک نیز درهمین باره اظهارکرد: مطابق ضوابط قانون مدنی ، کودکانی که حاصل ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی هستند ودر داخل کشور هم زندگی میکنند قا عدتاٌ می توانند تابعیت کشور را کسب کنند.منتهی طبق دستورالعملها وبخشنامه های که وجود دارد اعطای اینگونه تابعیت ها محدود شده واین افراد امکان دریافت تابعیت ایرانی راندارند. البته همین معضل پیش ازاین باعث محرومیتهای اجتماعی همانند محرومیت از آموزش وتحصیل برای چنین اطفالی می شد که خوشبختانه این مسأله تا حدودی برطرف شده است. ناگفته نماند جدای از این چالش که این افراد تابعیت ایرانی ندارند درراستای تحصیل، بهره مندی ازخدمات وحمایتهای اجتماعی با مشکل مواجه اند. به این ترتیب تازمانی که مسأله اعطای تابعیت آنها حل نشود این موضوع می تواند چالشهایی رابرای این گروه وحتی جامعه ما درآینده ایجاد کند.
این وکیل پایه یک دادگستری ادامه داد: بارها راههای قانونی برای اعطای تابعیت وحتی هویت به اینگونه اطفال مطرح شده اما سرانجام درعمل چندان اثری نداشته است. بنابراین طرحی که از سوی وزارت رفاه برای اعطای هویت اینگونه فرزندان ارائه شده جای تقدیر دارد ومی تواند بخشی ازمشکلات این گروه را حل کند اما ماباید به سوی برنامه هایی برویم که به این اطفال تابعیت ایرانی اعطا شود که برنامه پیشنهادی وزارت رفاه چنین کارآیی را ندارد. درواقع این طرح ، برنامه ای موقت برای اعطای هویت به کودکان حاصل ازازدواج زنان ایرانی با اتباع خارجی است. البته شنیده
می شود دولت به دنبال تصویب لایحه ای در زمینه تابعیت اینگونه اطفال هست که هنوزبه فرجام نرسیده است.
مونیکا نادی همچنین تأکید کرد: گرچه درهر کشوری اعطای تابعیت پیرو قوانین خاصی است اما باید توجه داشت این اطفال درایران متولد شده وپرورش یافته اند. همچنین روند مهاجرت مردان غیرایرانی وازدواج زنان ایرانی با آنها در شرایط عادی ودرحجم گسترده صورت گرفته است .چنانکه تعداد بسیاری از اطفال ایرانی طی همین روند متولد شده اند. بنابراین اگر به دنبال تأمین امنیت کشور هستیم می توانیم با اعطای تابعیت به این اطفال درهمین زمینه موفق شویم. چراکه با ادامه مقاومت دراین مقوله همین کودکان می توانند درآینده ای نه چندان دور باعث آسیب به امنیت و مسائل توسعه ای کشور شوند که به مراتب هزینه هایی افزونتری را به کشور تحمیل می کند.
چند سالی است که واژگانی نوپدید در جامعه ما متولد شده که حکایت از تغییراتی چشمگیر دارد. ازاین موارد میتوان به «زندگی لاکچری » اشاره کرد که با رفتارها و رویههای خاصی درزندگی «سوپرپولدارها »جلوه گری میکند. این درحالیست که درمقابل این امر هرروزه بر جمعیت کم برخوردار جامعه افزوده میشود.
*تعیین کرامت انسانی با ترازوی سرمایه
چرا حنای صداقت در جامعه رنگی ندارد؟
بنا بر دادههای حاصل از پیمایش سنجش سرمایه اجتماعی کشور در سال ۱۳۹۴ که از سوی دفتر طرحهای ملی و مرکز رصد اجتماعی انجام شده و به سنجش ۱۶ ویژگی رفتاری و اخلاقی اشاره دارد؛ ۶۷ درصد جمعیت مورد بررسی اظهار کردهاند که زیاد و بسیار زیاد دروغ میگویند. بنا بر دادههای حاصل از پیمایش سنجش سرمایه اجتماعی کشور در سال ۱۳۹۴ که از سوی دفتر طرحهای ملی و مرکز رصد اجتماعی انجام شده و به سنجش ۱۶ ویژگی رفتاری و اخلاقی اشاره دارد؛ ۶۷ درصد جمعیت مورد بررسی اظهار کردهاند که زیاد و بسیار زیاد دروغ میگویند. «رشتههای زندگی اجتماعی ما چنان با دروغ به هم پیوسته است که غالباً بی آنکه قصد و ارادهای داشته باشیم دروغ میگوییم و کسی که ادعا میکند هرگز دروغ نمیگوید به نظر من حتی به خودش هم دروغ میگوید...»، این بخشی از مقالهای است که در سال ۱۳۴۰ در یکی از نشریات به چاپ رسیده که حکایت از درد کهنهای درجامعه ما دارد که همچنان روبه گسترش است. دکتر امیر محمود حریرچی، جامعه شناس در همین باره میگوید: مطابق نظریات روانشناسی و جامعه شناسی چنانچه افراد در قبال رفتارشان مورد تأیید قرارگرفته و تشویق شوند به شیوه خود ادامه میدهند. دروغگویی نیز همین وضعیت را دارد و برای اغلب ما از کودکی نهادینه شده است. به طوری که کودکان برای رهایی از تنبیه والدین به دروغگویی متوسل میشوند، درحالی که اگر والدین در برابر خطاهای فرزندان به آموزش و گفت و گوی منطقی بپردازند دیگر کودکان از دروغ به عنوان ابزاری برای غلبه بر تحقیر و توهین و احقاق حق خود استفاده نمیکردند. این درحالی است که امروزه درجامعه ما بزرگسالان نیز برای رسیدن به اهداف خود مکرر دروغ میگویند. وی ادامه میدهد: در گذشته مردم بیش از امروز به صداقت پایبندی نشان میدادند. چنان که والدین به فرزندان تأکید میکردند: دروغگو دشمن خداست و خود به این امر باور داشتند. در واقع گذشتگان ما توجه داشتند که «نان دروغگویی را نخورند» درحالی که ما امروزه بسیار نان از دروغگوییهایمان میخوریم. این موضوع را میتوان در کسب وکار، روابط خانوادگی و اجتماعی به وضوح دید؛ چرا که تصور میکنیم اگر با صداقت پا پیش بگذاریم و واقعیتها را بگوییم مشتریها و یا دوستان و نزدیکانمان را از دست میدهیم اما در گذشته میگفتند: همه راست میگویند مگر خلافش ثابت شود و امروز مردم جامعه اغلب میگویند: صداقتی وجود ندارد مگر آنکه خلافش ثابت شود. این استاد دانشگاه تأکید میکند: با بررسی بسیاری از ناهنجاریهای خانوادگی و اجتماعی میتوان رد پایی از دروغ را در آنها دید برای نمونه بخشی از آسیبهای جدی جامعه ما رشد خشونت و نزاع است که عامل اصلی آن نبود اعتماد اجتماعی است. همچنین از ملموسترین شیوههای خشونت باید از خشونت کلامی یاد کرد که جلوهای از آن را میتوان دروغگویی دانست. بار مثبت یک آفت در فرهنگ ما دایره واژگان در زمینه دروغگویی و جلوههای آن بسیارغنی و قابل توجه است، چنان که از زرنگی به عنوان صفتی پسندیده تا اوصاف ناخوشایندی چون فریبکار و کلاش را در برمی گیرد که همه نشان از فراگیری این رفتار نکوهیده است. دکتر حریرچی در این باره میگوید: به دلیل کثرت این رویه ما با عناوین و صفاتی چون دروغ مصلحتی یا شوخی کردن سعی در توجیه صدمات و آثار آن داریم. از همین رو در جامعه دلمان برای راستگوها میسوزد، چون با عناوین و انگ هایی مثل ساده و بی دست و پا شناخته میشوند و در مقابل، اغلب دروغگوها را با صفاتی چون زرنگ، سر زبان دار ومواردی دیگر که بار مثبت دارد و نشانه موفقیت است؛ میشناسیم. جامعه- محبوبه علی پور: بنا بر دادههای حاصل از پیمایش سنجش سرمایه اجتماعی کشور در سال ۱۳۹۴ که از سوی دفتر طرحهای ملی و مرکز رصد اجتماعی انجام شده و به سنجش ۱۶ ویژگی رفتاری و اخلاقی اشاره دارد؛ ۶۷ درصد جمعیت مورد بررسی اظهار کردهاند که زیاد و بسیار زیاد دروغ میگویند.
چرا دروغ میگوییم؟
درحال حاضر بنابر آماررسمی هرساله بیش از سی هزارطفل معلول درکشورمتولد می شود. درحالی که به طور میانگین بدون احتساب هزینه درمان ، نگهداری این اطفال هزینه ای بیش از یک میلیون وپانصد هزارتومان را به جامعه تحمیل می کند.
*تولد اطفال معلول دوبرابر آماررسمی
دکتر سعید رضا غفاری متخصص ژنتیک با اشاره به سیمای جمعیتی این چالش می گوید:
به طور استاندارد گفته می شود که به طورمعمول یک ونیم تا دودرصد نوزادانی که متولد می شوند دارای معلولیت عمده هستند که این یک آمار مشترک جهانی است. بنابراین چنانچه درکشورمان سالانه یک میلیون 400 هزارتولد را در نظر بگیریم .پیش بینی می شود چند ده هزار طفل براین اساس معلول متولد شوند. آمار رسمی منتشر شده در کشور ما در این زمینه حکایت از ثبت حداقل سی هزارتولد کودک معلول در سال دارد. اما به دلایل گوناگون تخمین زده
می شود که میزان تولدهای اطفال با معلولیت های جدی تا دوبرابر این میزان باشد.
این عضو پژوهشگاه ابن سینا در تشریح این موضوع می افزاید : این تخمین به این دلیل است که با توجه به میزان بالاتر ازدواجهای خویشاوندی درکشورما نسبت به دیگر جوامع میزان بروز معلولیت ها قدری ازاین عدد 2 درصد نیز بالاتر باشیم وحتی تخمین زده می شود تا سه ونیم تا چهاردرصد موالید ما دچار معلولیتهای جدی باشند. اما از سوی دیگر برآورد می شود که این معلولیت ها در مقایسه با اغلب کشورهای همجوار در کشور ما کمتر باشد که این نیز از یک سو به دلیل آنست که شیوع ازدواجهای فامیلی ما نسبت به دیگر کشورهای همسایه کمتراست و از سوی دیگراین که طی حدود دودهه اخیر برنامه هایی برای کاهش تولد اطفال معلول انجام شده است. همچنین به دلیل افزایش سواد وآگاهی مادران در سنوات اخیر درمقایسه با کشورهای همجوار میزان بروز معلولیتها کاهش نشان می دهد.این درحالیست که برخی کشورهای اطراف ما آمار موالید دارای معلولیتهای جدی به 5تا6 درصد نیز می رسد.
*سقط درمانی ازدغدغه های تولد اطفال معلول نمی کاهد
دکترغفاری خاطرنشان می کند: درمقوله ناهنجاری های خفیف تر درتمام دنیا رقم 14-15 درصد وحتی بالاتر را مطرح می کنند که این ناهنجاری ها چندان جدی نیست وحتی افراد خود اطلاع ندارند. ازاین رو به عنوان معلولیت نیز محسوب نمی شوند.
این متخصص ژنتیک با اشاره به سقط درمانی ادامه می دهد: مقوله سقط درمانی از جنبه های مختلف جمعیتی ، بهداشتی وشخصی قابل بررسی است. ازاین رو مطابق قانون وقتی زوجی دردوره بارداری متوجه نارساییهایی جدی در جنین شود. پس از آزمایشهای متعدد تخصصی وصلاحدید چند پزشک درمدت زمان مشخص که اغلب پیش از 19 هفتگی بارداری است ، برای پیشگیری ازتولد فرزندی با ناهنجاری که منجر به عسروحرج در خانواده شده ، از سوی مراجع ذیربط مجوز ختم بارداری صادر شود. به این ترتیب مهمترین مسئله درانجام سقط درمانی توجه به وضعیت خانواده وکاهش رنج والدین واطرافیان است . همچنین گرچه تولد تک تک موارد انجام شده سقط درمانی از فشاری که فرزندان معلول برخانواده ها دارند خواهد کاست اما بنابر دلایل جمعیتی وبهداشتی به حدی نیستند که بارتولد اطفال معلول را بر جامعه کاهش دهند. چراکه به طورکلی این میزان ختم قانونی بارداری در مقایسه با چندده هزارتولد اطفال معلولی که شاهد هستیم درحدی نیست که بر هزینه سلامت تاثیر قابل توجه داشته باشد .بنابراین برای آنکه این مقوله بر وضعیت جمعیت سالم کشورمؤثر باشد باید امکان اطلاع رسانی و دسترسی به خدمات مشاوره و در صورت لزوم آزمایشهای دقیق برای کشف این عوارض وجود داشته باشد و به علاوه خانواده ها نیز برای تشخیص مراجعه کنند. از سویی قوانین وضوابط نیز به گونه ای تدوین شود که روند تشخیص را تسهیل کرده واجازه دهد در صورت لزوم به موقع مداخله لازم صورت گیرد. همچنین مسئله هزینه های جانبی ، وضعیت دسترسی به مراکز وابزار تشخیصی وتخصصی ، وجود اطلاع رسانی نسبت به این قضیه درخانواده وجامعه مورد توجه قرارگیرد. چراکه خیلی ازموارد حتی برخی سیستمهای بهداشتی ما ممکن است برخی دسترسیها را نداشته باشد. به طوری که بیمه ها به جایی که منتظر تولد نوزاد معلولی باشند که هزینه های درمان ،توانبخشی و مددکاری آنها را بپردازند با سرمایه گذاری برمقوله غربالگری می توانند مانع این گونه تولدها و یا حتی تشکیل جنین مبتلا شوند. چراکه درجامعه ما انجام سقط درمانی وخاتمه بارداری به دلیل ناهنجاری ها از سوی خانواده چندان آسان نیست چراکه علیرغم ان که تمهیدات قانونی در این زمینه پیش بینی شده است به لحاظ عاطفی و ملاحطات دیگر والدین با اکراه این مقوله را می پذیرند.
*کاهش 21 هزاری تولد کودکان معلول با پیشگیری وتشخیص
ا
از اخبار پرحاشیه این روزها می توان به ازدواج باشکوه «لیونل مسی » فوتبالیست نام آشنای تیم بارسلونا اشاره کرد. چنانکه افراد با شخصیت وتفکرات گوناگون در گستره فضای مجازی نسبت به این قضیه واکنش نشان داده و اظهار نظر کرده بودند. البته جدی ترین نظرات حول موضوع ازدواج این ورزشکار با همبازی دوران کودکی اش می چرخید. چنانکه بسیاری ازهموطنان از خود ودیگران پرسیده بودند چرا دوستی های کودکی درکشور ما به ازدواج ختم نمی شود؟ دراین تبادل نظر نیز زنان به وفادار ی این ورزشکار اشاره کرده بودند و مردها بر امنیت واعتماد رابطه این زوج تأکید داشتند. به هرحال با وجود زوایای پیدا وپنهانی که سبک ازدواج درکشور ما را از دیگر جوامع متفاوت می سازد. خبرازدواج لیونل مسی حکایت از پیامهای بی شماری دارد که هرکدام از سوی این موضوعات می تواند از سوی افراد ،اقشار وحتی سازمانها مورد بحث وتحلیل قراربگیرد. چنانکه این خبر باردیگر تأکید تفکر ات اجتماعی وفرهنگی ما ایرانی ها را به سمت زندگی درابعاد کوتاه یادآور می شود که البته بر تمام ساحتهای زندگیمان نیز سایه افکنده است. نمونه روشن این مقوله را می توان به نبود برنامه ریزی های بلند مدت درحوزه های مختلف همانند امور اقتصادی و عاطفی دید. چنانکه کمتر هموطنی است که به صراحت وقاطع چهارچوب زندگی خود را حتی طی 10-20 سال آینده ترسیم کند.زیرا بنابر شواهد اغلب زندگی ما در گستره ای محدود خلاصه شده نمونه بارز این امر را می توان درعمر کوتاه روابط عاطفی حتی درقالب ازدواجهای رسمی دید . مسئله دیگر که مؤید این نگاه است عمرکوتاه مدت برنامه های اقتصادی وکسب کار ماست. چنانکه در جهان صدها کمپانی وشرکت اقتصادی فعال هستند که عمر آنها به چندین دهه می رسد وبه تعبیردیگر چند نسلی شده اند که ازاین جمله می توان به سونی وتویوتا اشاره کرد.حال آنکه امروزه کمتر کسب وکاری را درکشورمان شاهدیم که به سابقه ای حتی بیش از پنجاه سال برسد. مقوله دیگری که بر کوتاه مدت بودن عمر برنامه های ما دلالت می کند را می توان در ساخت مسکن ومعماری دید. چنانکه عمر ساختمانها درکشور ما به 40 سال هم نمی رسد درحالی که درجوامع پیشرفته عمر بناها فراترازصد سال می باشد . جالب است بدانید ازدیگر اخبار پرحاشیه زندگی سلبرینی ها درهفته های گذشته ، خانه جدید آنجلینا جولی بود. چراکه وی به تازگی خانه سیسیل بیدومیل کارگردان وتهیه کننده امریکایی را خریده که بیش از40 سال محل سکونت این برنده اسکار بوده و البته این خانه کلاسیک در سال ۱۹۱۳ بنا شده است. به راستی چند نفر از سلبریتهای وطنی درخانه ای با چنین پیشینه ای زندگی می کنند واصولا چند درصد ساختمانهای ما امکان سکونت با این وضعیت را دارند؟ به هر روی با توجه به آنچه گفته شد گویا ما ایرانی ها همچنان ترجیح می دهیم بنا بر تفکرات وتصورات خود به جای داشتن یک زندگی بشری درقالب اصل وجوهره آن وبا همان گستردگی لایناهی در ماکت و حاشیه آن زندگی کنیم. اما چرا؟
چندسالی است که مارکها وبرندها جایگاه چشمگیری در جامعه جهانی پیداکرده اند تا جایی که می توان حضور آنها را معیاری برای توسعه یافتگی دانست .این درحالیست که درکشورما به جای آفرینش برندها شاهد رونق برند بازی هستیم . برندهایی که حتی شاید دردنیای واقعی وجود خارجی نداشته باشند حال در زندگی مردمان ما پرقدرت جولان می دهند.
*برند بازی با درآمد ماهانه 40 میلیون تومان
عظیم فضلی پور،دکترای مدیریت برند از آمریکا با تأکید بر برندبازی به جای برند سازی درجامعه می گوید: طی ده،پانزده سال اخیر شاهد شکل گیری این قضیه هستیم که به دلیل حضور طبقه ای خاص ایجادشده،زیرا بنابر تحقیقات انجام شده دریافتیم جمعیتی 5 درصدی در کشوروجود دارند که حداقل هزینه ماهیانه آنها چهل میلیون تومان است پس با این میزان هزینه کرد به طور طبیعی به سوی برند بازی می روند .
مشخصات وب
آرشیو وب
- بهمن ۱۴۰۱
- مرداد ۱۳۹۷
- آبان ۱۳۹۶
- شهریور ۱۳۹۶
- مرداد ۱۳۹۶
- تیر ۱۳۹۶
- دی ۱۳۹۵
- مهر ۱۳۹۵
- مرداد ۱۳۹۵
- تیر ۱۳۹۵
- خرداد ۱۳۹۵
- اردیبهشت ۱۳۹۵
- فروردین ۱۳۹۵
- اسفند ۱۳۹۴
- بهمن ۱۳۹۴
- دی ۱۳۹۴
- آذر ۱۳۹۴
- آبان ۱۳۹۴
- مهر ۱۳۹۴
- شهریور ۱۳۹۴
- مرداد ۱۳۹۴
- تیر ۱۳۹۴
- بهمن ۱۳۹۲
- دی ۱۳۹۲
- آذر ۱۳۹۲
- آبان ۱۳۹۲
- مهر ۱۳۹۲
- شهریور ۱۳۹۲
- مرداد ۱۳۹۲
- تیر ۱۳۹۲
- خرداد ۱۳۹۲
- اردیبهشت ۱۳۹۲
- فروردین ۱۳۹۲
- اسفند ۱۳۹۱
- بهمن ۱۳۹۱
- دی ۱۳۹۱
- آرشيو